رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان
رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان
رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان
گفتا: از غیر دوست بر بند زبان
گفتا: از غیر دوست بر بند زبان
گفتا: از غیر دوست بر بند زبان
گفتم که: غذا؟ گفت: همین خون جگر
گفتم که: غذا؟ گفت: همین خون جگر
گفتم که: غذا؟ گفت: همین خون جگر
گفتم: پرهیز؟ گفت: از هر دو جهان
گفتم: پرهیز؟ گفت: از هر دو جهان
گفتم: پرهیز؟ گفت: از هر دو جهان